امیرحسین غلامی

ماتریس نوآوری چیست؟

فهرست مطالب

در بازاری که همیشه در حال تحول است، شرکت ها مجبورند دائماً محصولات نوآورانه عرضه کنند یا محصولات موجود را به روز کنند تا رضایت مشتریان را جلب کنند. یک خط تولید راکد می تواند منجر به مهاجرت مشتریان به سمت محصولات جدید و به روز شود. تقریبا همان بلایی که چند سال پیش بر سر نوکیا آمد.

ایده ها باعث نوآوری می شوند اما یافتن ایده‌های مناسب از بین صدها ایده موجود کار سختی است. دسته‌بندی و اولویت‌بندی این ایده ها می تواند به تیم‌ها کمک کند تا بر نوآوری هایی با بالاترین پتانسیل موفقیت تمرکز کنند. ماتریس نوآوری ابزاری است که از طریق مرتب‌سازی مؤثر ایده به پیاده‌سازی درست آن کمک می‌کند.

در این مقاله به اصول اولیه یک ماتریس نوآوری و چهار نوع نوآوری می پردازیم. همچنین بیان می‌کنیم که چگونه می‌توان یک سیستم نوآوری موثر ایجاد کرد.

ماتریس نوآوری چیست؟

یک ماتریس نوآوری به سازمان‌ها اجازه می دهد ایده‌ها را از طریق ابزارهای تجسم مدیریت و اولویت بندی کنند. شرکت‌ها در هر اندازه‌ای را قادر می‌سازد تا ایده‌ها را جمع‌آوری کنند و بسته به اهداف شرکت یا تیم تصمیم بگیرند که کدام یک ارزش دنبال کردن دارند.

مدیران به جای بررسی ایده‌های متعدد جمع‌آوری‌شده در میان تیم‌ها، می‌توانند از ماتریس نوآوری برای شناسایی نوآوری‌هایی که به دستیابی به یک هدف خاص کمک می‌کند، استفاده کنند.

همچنین شرکت‌ها می توانند از ماتریس نوآوری برای توسعه و مدیریت محصول استفاده کنند. تیم‌ها می توانند محصولات و خدمات جدید ارائه داده یا محصولات موجود را ارتقا دهند.

به عنوان مثال، ماتریس نوآوری می تواند به شرکت کمک کند تصمیم بگیرد که آیا به یک برنامه کاملاً جدید نیاز دارد یا می تواند ویژگی هایی را برای بهبود برنامه موجود اضافه یا حذف کند.

ماتریس نوآوری همچنین به ایجاد یک سیستم مدیریت نوآوری کمک می‌کند، که فرآیندی یکنواخت برای تیم‌ها جهت جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و کار بر روی ایده هاست.

4 نوع نوآوری در ماتریس نوآوری

چندین استراتژی نوآوری برای توسعه محصول وجود دارد، اما یکی از رایج ترین آنها برای مدیریت نوآوری، مدل “ماتریس نوآوری” است.

در این مدل، هر نوآوری یا ایده به عنوان یکی از این چهار دسته طبقه‌بندی می شود:

نوآوری پیشگام

نوآوری پیشگام که با نام نوآوری نوترکیب هم شناخته می‌شود، شامل اتخاذ یک رویکرد، فناوری یا روش خاص از یک رشته در رشته‌ای دیگر است. این نوع نوآوری در کسب‌وکار، فوق‌العاده رایج است؛ تحقیقات نشان می‌دهد که حدود 40 درصد از اختراعات ثبت‌شده در 150 سال گذشته در این دسته قرار دارند و این نسبت هر سال افزایش می‌یابد.

مثال‌هایی از نوآوری پیشگام

اپلیکیشن اوبر (همانند اسنپ در ایران) را در نظر بگیرید. اشتراک‌گذاری سفر، موقعیت مکانی و کار مستقل چیز جدیدی نبود. بااین‌حال، آن‌ها به یک نوآوری تغییردهنده بازی تبدیل شدند که به‌عنوان یک نمونه برجسته از اقتصاد اشتراکی عمل کرد.
 

یک مثال کمی زرق‌وبرق دار اما مناسب نوآوری در طراحی محصولات، جاروبرقی رومیزی است. جاروبرقی‌های رومیزی که از دسته‌ی لوازم‌خانگی هستند، اما برای دنیای کار بازتعریف شدند و مفهوم سازگاری یک محصول کلاسیک با نیازهای مدرن را نشان می‌دهند. این توضیحات به‌خوبی نشان می‌دهد که برای نوآوری نیازی به اختراع مجدد چرخ ندارید.

نوآوری رادیکال یا بنیادین

وقتی به انواع نوآوری فکر می‌کنیم اغلب نوآوری رادیکال به ذهن می‌رسد. زیرا این نوع نوآوری در کسب‌وکار با متولد شدن صنایع جدید و تکنولوژی‌های انقلابی همراه است. درحالی‌که نوآوری رادیکال، نوع نسبتاً نادری از نوآوری است، اما یک جهش اساسی ایجاد می‌کند.

مثال‌هایی از نوآوری رادیکال

تاریخ مملو از نمونه‌هایی از انواع نوآوری‌های بنیادین است؛ از روشنفکری دوره رنسانس گرفته تا انقلاب صنعتی. همه این دوره‌ها سؤالاتی اساسی درباره نحوه زندگی و تعامل ما با جهان مطرح کرده‌اند. بسیاری استدلال می‌کنند که ما در آستانه انقلاب صنعتی چهارم هستیم و طرفداران این نظریه معتقدند که هوش مصنوعی، چاپ سه‌بعدی و اینترنت اشیاء (IoT) باعث تغییری عمیق در همه‌چیز (از حمل‌ونقل گرفته تا مراقبت‌های بهداشتی) می‌شوند.
 

تلفن‌های هوشمند نمونه بارزی از نوآوری بنیادین هستند. استفاده از تلفن‌های همراه برای برقراری ارتباط، مسافرت یا خرید آنلاین، غیرقابل‌انکار هستند و دیگر نمی‌توان گفت که استفاده از موبایل در زندگی روزمره ضروری نیست. این ویژگی، مشخصه بارز نوآوری رادیکال یا بنیادین است.

نوآوری تدریجی

اکثریت قریب به‌اتفاق نوآوری‌ها ماهیت تدریجی دارند. نوآوری مداوم زمانی است که مجموعه‌ای از پیشرفت‌های کوچک و به‌ظاهر ناچیز با تغییرات سازمانی در مقیاس بزرگ به اوج خود می‌رسد. بدون شک نوآوری تدریجی قابل‌دسترس‌ترین شکل نوآوری در کسب‌وکار است؛ زیرا اغلب می‌تواند بدون نیاز به بودجه هنگفت، تشکیل تیمی بزرگ یا تغییر جهت استراتژی کسب‌وکار انجام شود.

مثال‌هایی از نوآوری تدریجی

برخی از شناخته‌شده‌ترین شرکت‌های جهان به کمک همین نوآوری تدریجی موقعیت خود را در صدر حفظ کرده‌اند. ممکن است متوجه تغییرات نشوید، اما بسیاری از برندهای قدیمی که به اصلی‌ترین برند در صنعت تبدیل‌شده‌اند، هرگز مغرور نمی‌شوند و دست از تغییر و خلاقیت برنمی‌دارند. برای مثال برند ژیلت را در نظر بگیرید. از زمانی که اولین تیغ‌های اصلاح ایمن به بازار آمدند، این برند مدام و به‌آرامی محصول خود را تغییر داده تا بتواند نیاز مشتری را به‌خوبی پاسخ دهد.
 

آمازون مثال جالب دیگری برای نوآوری تدریجی است. آمازون جایگاه امروزی‌اش را به‌واسطه تغییرات تدریجی و پیوسته به دست آورده است. دامنه تحولات آمازون گسترده است؛ از معرفی روش تحویل یک روزه گرفته تا آزمایش مداوم با رابط وب و درنتیجه بهینه‌سازی روزانه تجربه کاربر.
 

نوآوری مخرب

اصطلاح «نوآوری مخرب» که توسط Clayton Christensen مطرح شد، به زمانی اطلاق می‌شود که نوآوری، یک شبکه ارزش اساساً جدید ایجاد می‌کند. این امر می‌تواند با ایجاد یک بازار جدید، ورود به یک بازار موجود و تغییر نحوه تعامل مصرف‌کنندگان با یک محصول محقق شود.
 

نظریه کریستنسن انواع نوآوری‌هایی را که معمولاً در سطح پایین‌تر عملکردی (حداقل از نظر معیارهای سنتی) وارد بازار می‌شوند، معرفی کرده است. بااین‌وجود ارزش ارائه شده به بازار در قالب یک ایده نو، جایگزین چیزی می‌شود که برای مخاطبان بسیار مهم است. این ارزش به‌عنوان پلی است که به‌سرعت ‌اندازه‌گیری شده و تمام بازار را متحول می‌کند.
 

Netflix بارزترین مثال است. به‌احتمال‌زیاد شما به‌طور منظم از انواع نوآوری‌های مخرب سود می‌برید. ارائه‌ی نوآوری‌های مخرب در بازار رقابتی بسیار پر ریسک است، اما کارآفرین یا شرکت نوآور (در صورت موفقیت) روی سکوی اول رقابت قرار می‌گیرد.

دکمه اشتراک گذاری: